امروز: ۱۸ خرداد ۱۴۰۴

قتل «الهه»؛ وقتی کلیشه سرقت و فقر، پشت پرده جنایت را می‌پوشاند

اسلایدر خبری , جامعه و شهری , حوادث تاریخ انتشار: ۰۴/۰۳/۱۸ بدون نظر  

اندازه فونت    
قتل «الهه»؛ وقتی کلیشه سرقت و فقر، پشت پرده جنایت را می‌پوشاند

آوای تجارت : دختری جوان، سوار بر خودروی مسافربری که قرار بود او را تا خانه برساند، مقصدش به قتلگاهی بیش ختم نشد و بار دیگر پرده از زخم سلامت روانی در شهر برداشت؛ گفته شده موبایل، انگیزه اولیه بود تا خشونتی افسارگسیخته که دیگر محدود به حاشیه‌ شهرها نیست، به جنایتی هولناک ختم شود؛ اما آیا این خشونت، صرفاً به خاطر مشکلات اقتصادی قابل توجیه است؟ به نظر می‌رسد که بحران سلامت روان، اختلالات شخصیتی شناسایی‌نشده و نبود سیستم‌های نظارتی مؤثر بر مشاغل مرتبط با امنیت شهروندان، چالش‌هایی است که اگر به جد به آن پرداخته نشود «الهه»، آخرین قربانی نخواهد بود.

هنوز زمان زیادی از قتل الهه حسین‌نژاد که گفته شده در یک خودروی «عبوری» که بر اساس برخی گزارشها پیش‌تر، عضو یکی از شرکت‌های مسافربری اینترنتی نیز بود، نگذشته است، حادثه‌ای دردناک که واکنش‌های بسیاری به دنبال داشت و همانند بسیاری از حوادث پیشین از جمله قتل امیر حسین  خالقی دانشجوی دانشگاه تهران عواطف عمومی را برانگیخت. اما آن‌چه در این میان شاید کمتر شنیده می‌شود، صدای کارشناسانی است که بارها درباره وضعیت بهداشت روانی، نظارت بر مشاغل حساس و رواج خشونت‌های شهری هشدار داده‌اند.

خشونت یک معضل جهانی است و سازمان جهانی بهداشت بارها درباره وضعیت بهداشت روان و افزایش اختلالات روانی در کشورهای مختلف هشدار داده است و از مقامات کشورها خواسته با توجه به افزایش این مشکل، سرمایه‌گذاری بیشتری در زمینه ارتقای سلامت روان انجام دهند.  در ایران نیز خشونت‌ها به اشکال‌ مختلف دیده می‌شود از خشونت‌های کلامی و متلک گفتن تا خشونتی که به مرگ یک جوان به خاطر یک لبتاپ و موبایل منجر می‌شود.

امنیت روانی، بزرگ‌ترین بحران‌ پنهان کلانشهرها

با هر قتل و حادثه، یک‌ بار دیگر زخم کهنه ناامنی روانی و اجتماعی سر باز می‌کند و آنچه کمتر به آن پرداخته می‌شود، ریشه‌هایی است که این خشونت‌ها را می‌پروراند؛ بحران سلامت روان در جامعه، اختلالات شخصیتی شناسایی‌نشده و نبود سیستم‌های نظارتی مؤثر بر مشاغلی که مستقیماً با امنیت شهروندان در ارتباط‌ند؛ همه این‌ها دست به دست هم داده‌اند تا امنیت روانی، به یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های پنهان در کلانشهرها به ویژه تهران بدل شود.

کجای مسیر را اشتباه رفته‌ایم؟
زهرا بهروزآذر،‌ معاون امور زنان و خانواده رییس جمهور روز گذشته در نشستی با اشاره به قتل اخیر اتفاق افتاده (الهه حسین‌نژاد) تصریح کرد: «در اتفاق اخیری که چند روز گذشته رخ داد و همه ما را رنجور کرد، مصاحبه‌ای از همسر ایشان دیدم که این مرد، همسرآزاری و ضرب و شتم داشته و شکایت‌های مختلفی علیه او ثبت شده است. این نشان می‌دهد که جایی از مسیر را اشتباه رفتیم؟ چرا زمانی که این خشونت اعلام شده، پرونده او را به حوزه مددکاری نبردیم؟ چرا او را وارد چرخه سلامت روان نکردیم؟ چرا با ارائه مشاوره به طور ویژه بررسی و با او گفتگو نکردیم؟ مرحله به مرحله و این خشم در او گسترده‌تر شده و فاجعه را به بار آورده است. اینها موضوعات مهمی است که باید اورژانس اجتماعی را جدی‌تر بررسی کنیم. پرونده‌ها را جدی بررسی کنیم. در این مسئله جنسیت مهم نیست، مهم این است که وقتی نشانه‌ای ایجاد می‌شود، آن را جدی بگیریم و فرآیندهای درمان را شروع کنیم و مطمئن شویم که به نتیجه می‌رسد. اگر کسی قرار است در موقعیت‌هایی قرار گیرد که به صورت مستقیم در مقام پزشک، پرستار، راننده و … خدماتی به شهروندان ارائه دهد، باید گواهی سلامت روان را به شکلی در امور وارد کنیم که این آسیب‌ها کمتر از آن فرد به جامعه وارد شود و اینجا محلی است که می‌توان به راحتی راجع به آن صحبت و این موضوعات را به راهبردهای کلان تبدیل کنیم.»

 

زنگ خطر خشونت‌های شهری

«فقر» و «سلامت روان» بهانه و توجیهی برای انجام جرم نیست

 

در همین راستا برای واکاوی ابعاد روانی و اجتماعی این حادثه و بحران امنیت روانی در کلانشهرها، سیدحسن موسوی چلک، معاون امور سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی کشور و رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به خبرنگاران می‌گوید: فقر و سلامت روان بهانه جرم نیست؛ عادی شدن خشونت‌های شهری زنگ خطر جدی است که باید مورد بررسی قرار گیرد. چراکه وقتی امنیت فردی در بسترهای عمومی و شبه‌عمومی تهدید می‌شود، نه فقط جان یک نفر که اعتماد و آرامش یک جامعه به خطر می‌افتد.

معاون امور سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با اشاره به ابعاد اجتماعی قتل الهه حسینی اظهار می‌کند: براساس گزارشات عنوان شده، فردی که مرتکب این جنایت شد، قصد سرقت گوشی تلفن همراه او را داشت، اما این اتفاق ساده به‌واسطه مجموعه‌ای از عوامل اجتماعی و اقتصادی به یک جنایت هولناک ختم شد. موضوعی که متأسفانه در جامعه ما تکرار می‌شود و شبیه آن را بارها در ماجرای قتل رومینا به دست پدر یا مونا که به دست همسرش سرش بریده شد، هم شاهد بوده‌ایم. این حوادث تبدیل به رخدادهایی می‌شوند که چند روزی در جامعه و رسانه‌ها می‌چرخند و بعد فراموش می‌شوند.

این مددکار اجتماعی ادامه می‌دهد: در مقام یک عضو خانواده، یک پدر، یا یک شهروند، ما از آنچه در جامعه می‌گذرد، نگران و مضطرب هستیم. البته همه این جرایم را نمی‌توان فقط به فقر و مشکلات اقتصادی گره زد. همسر سابق قاتل الهه حسینی روایت کرده که فرد قاتل از سلامت روانی مناسبی برخوردار نبوده و پیش از این نیز رفتارهای خشونت‌آمیز داشته است. بنابراین مسئله سلامت روان در جامعه و به‌ویژه در مشاغلی که ارتباط مستقیم با امنیت و جان مردم دارند، اهمیتی مضاعف دارد.

 

وقوع جنایت در سایه خلاء نظارت و بی‌توجهی به سلامت روان

معاون امور سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی با تاکید بر اینکه مشکلات اقتصادی بهانه جرم نیست، خاطرنشان می‌کند: اگرچه فقر، در بروز جرائم اثر می‌گذارد، اما نمی‌توان و نباید از آن به‌عنوان بهانه و توجیه برای جنایت استفاده کرد. فقیرهراسی به مراتب خطرناک‌تر است. خیلی از افراد با وجود محرومیت و دشواری‌های معیشتی، در عین سلامت روانی و اجتماعی، حتی به دیگران کمک می‌کنند. بنابراین نباید فقر را بهانه‌گاه جرم و جنایت معرفی و مشکلات اقتصادی را بهانه‌ یا توجیه جرم و جنایت کرد.

موسوی چلک در ادامه به موضوع سلامت روان به عنوان حلقه مفقوده در نظارت بر مشاغل حساس از جمله تاکسی‌های اینترنتی می‌پردازد و با اشاره به ضعف نظارت بر بخش خصوصی و پلتفرم‌های مسافربری می‌گوید: وقتی از نظارت حرف می‌زنیم، این نظارت باید از ابتدای فرایند، شروع کار تا جذب نیروی انسانی و در طول فعالیت ادامه داشته باشد. متأسفانه در ایران، این نظارت‌ها مقطعی و پس از حادثه صورت می‌گیرد. فردی که سابقه رفتارهای پرخطر دارد و اطرافیانش از عدم سلامت روان او خبر دارند، چرا باید بدون ارزیابی صلاحیت روانی در جایگاهی قرار گیرد که امنیت دیگران را تهدید کند؟.

این مددکار اجتماعی تصریح می‌کند: سازوکار مشخصی در مورد تاکسی‌های اینترنتی وجود ندارد. در حال حاضر هر فردی می‌تواند خودرو تهیه کند و بدون بررسی سلامت روان، وارد عرصه مسافربری شود. این درحالیست که سازمان بهزیستی آمادگی دارد با برگزاری جلسات مشترکی با سازمان‌های مرتبط، گواهی سلامت روان به‌عنوان شرط ورود به چنین مشاغلی را تعریف کند.

موسوی چلک ضمن تاکید بر لزوم بازنگری در سیاست‌های نظارتی بیان می‌کند: امیدوارم این حادثه، تلنگری برای بازنگری در نظام نظارت بر مشاغل حساس و افزایش اهمیت سلامت روان در سیاست‌گذاری‌های اجتماعی باشد، پیش از آنکه قربانی بعدی، دوباره نام دیگری در فهرست فراموش‌شدگان باشد.

 

وقتی احساس ناامنی، از خود ناامنی خطرناک‌تر می‌شود

زنگ خطر عادی شدن «خشونت» در جامعه

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با اشاره به اینکه این حوادث آثار بلندمدتی بر سلامت روانی جامعه می‌گذارند، می‌گوید: قتل یک زن در خودروی مسافربری، نه فقط یک جرم، بلکه نشانه‌ای از ضعف‌های اجتماعی و عامل کاهش اعتماد عمومی است. مردم احساس می‌کنند در شرایط بحران، بی‌پناهند. هراس اجتماعی از همین جا شکل می‌گیرد؛ مادری که نگران رفت‌وآمد دخترش و هر لحظه در انتظار حادثه‌ای تلخ است؛ این احساس ناامنی، از خود ناامنی خطرناک‌تر است و اضطرابی مزمن در دل جامعه می‌کارد.

وی در ادامه عادی‌شدن خشونت‌های شهری را یکی از آسیب‌های جدی جامعه می‌داند و تاکید می‌کند: ماجرای قتل الهه، ماجرای نخستین نیست. بارها اتفاقات مشابه رخ داده و هر بار چند روزی درباره‌اش حرف زده‌ایم و بعد همه‌چیز را به فراموشی سپرده‌ایم. این فراموشی و عادی‌شدن خشونت، برای جامعه ما زنگ خطری جدی است.

معاون امور سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی کشور همچنین به ضعف آگاهی عمومی در مواقع بحران اشاره می‌کند و می‌افزاید: بسیاری از مردم نمی‌دانند در زمان بروز بحران باید چه اقدامی انجام دهند. در حالی‌که در این شرایط زنان به‌طور طبیعی امنیت کمتری را تجربه می‌کنند و نیازمند حمایت و آگاهی بیشتر هستند.

 

تاثیر احساس ناامنی بر سلامت روان؛‌ بروز استرس و اضطراب

 

گوهریسنا انزانی، روانشناس نیز با اشاره به اهمیت امنیت روانی به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان‌ها، به خبرنگاران می‌گوید: در یک جامعه عادی، همه افراد به امنیت روانی نیاز دارند. امنیت روانی یعنی هر فرد در ابتدا در خانواده و سپس در جامعه، این اطمینان خاطر را داشته باشد که می‌تواند آزادانه در خیابان قدم بزند، از تاکسی و مترو و اتوبوس‌های شهری استفاده کند، بدون اینکه به خاطر یک گوشی همراه در معرض سرقت قرار گیرد، یا در یک کوچه خلوت مورد آسیب جنسی ببیند. وقتی این امنیت وجود نداشته باشد، سلامت روان که این روزها به شدت اهمیت یافته، به خطر می‌افتد و فرد درگیر استرس، اضطراب و ترس‌های مبهم و آشکار می‌شود.

هرچه ترس از آسیب، ترس از تعرض، ترس از سرقت شدت بگیرد، احتمال وقوع آن‌ها هم افزایش پیدا می‌کند.

این روانشناس با اشاره به تأثیر مخرب تصاویر و اخبار منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی بر سلامت روان افراد، اظهار می‌کند: در شرایطی که عکس‌های قربانیان و مجرمان در فضای مجازی منتشر می‌شود و بچه‌ها از سنین بسیار پایین گوشی هوشمند در اختیار دارند، این تصاویر به راحتی از ذهن‌شان پاک نمی‌شود و همین مسئله می‌تواند احتمال بروز آسیب را در جامعه افزایش دهد.

 

اختلالات شخصیت؛ بحرانی که جامعه را به خطر می‌اندازد

انزانی به اختلالات شخصیت اشاره و تصریح می‌کند: شخصیت از دوران کودکی شکل می‌گیرد و متأسفانه به دلیل شرایط مالی، کمبود ارتباطات عاطفی در خانواده و عدم آگاهی، بسیاری از والدین متوجه این آسیب‌ها در فرزندانشان نمی‌شوند. بچه‌هایی که دروغ می‌گویند، ضعف قضاوت دارند، خودمحورند، رفتارهای تکانشی دارند و زود عصبانی می‌شوند، باید مورد توجه و بررسی قرار گیرند.

وی ادامه می‌دهد: در جامعه ما ارزیابی سلامت روان چندان جدی گرفته نمی‌شود و همین مسئله باعث می‌شود افرادی که در بزرگسالی دچار اختلال شخصیت هستند، به راحتی در نقش‌هایی قرار گیرند که امنیت دیگران را به خطر می‌اندازد.

انزانی با اشاره به این نکته که همیشه عامل بروز خشونت را نمی‌توان صرفاً به اختلال شخصیت محدود کرد، یادآور می‌شود: گاهی حس انتقام از جامعه، تجربه آسیب‌های دوران کودکی، بحران هویت، مشکلات مالی، فقر و بیکاری و شکاف آرمان و واقعیت در ذهن فرد، او را به مسیری می‌کشاند که درصدد آسیب زدن به دیگران برآید.

خلاء نظارت و ارزیابی سلامت روان رانندگانِ پلتفرم‌های اینترنتی

اختلال شخصیت با تست‌های تخصصی قابل تشخیص است

این روانشناس در پایان با تأکید بر لزوم ارزیابی سلامت روان رانندگان وسایل حمل‌ونقل عمومی به ویژه در پلتفرم‌های اینترنتی بیان می‌کند: به نظر نمی‌رسد رانندگان اسنپ و تپسی از نظر اختلالات شخصیت بررسی شوند. نهایتاً یک استعلام اولیه پلیس وجود دارد این درحالیست که اختلال شخصیت با تست‌های تخصصی قابل تشخیص است اما ظاهر یا سوابق ظاهری چیزی را نشان نمی‌دهد.

وی تأکید می‌کند: اگر بتوان پیش از استخدام این افراد، غربالگری ساده‌ای انجام داد و اختلالات احتمالی را شناسایی کرد، بخش مهمی از امنیت روانی و اجتماعی شهروندان، به ویژه زنان و دختران، حفظ می‌شود. از سوی دیگر، لازم است خانواده‌ها آموزش ببینند، ارتباط عاطفی قوی‌تری با فرزندان برقرار کنند و مهارت‌های مدیریت خشم، استرس و بحران را بیاموزند. این آموزش‌ها باید از خانواده شروع شود و در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به طور گسترده ترویج پیدا کند.

 

منبع:ایسنا

نظر شما

  • لطفاً از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
  • از ارسال دیدگاه های تکراری ، توهین به دیگران و ارسال متن های طولانی و اسپم خودداری نمایید.
  • از کلمات و اصطلاحاتی که محتوای نامناسب و توهین آمیز دارند در دیدگاه خود استفاده نکنید.
  • اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
رفتن به ابتدای صفحه